تسبیح دیجیتال

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <      1   2   3      
 
بابا چرا اينقدر غمگين نوشتي؟ يهو دلم گرفت...به هر حال مثل هميشه تاثير گذار بود و در ضمن مرسي كه خبرم كردي...موفق باشي به منم هر از چند گاهي يه سر بزن!

سلام

عالي بود ...

كاش ديگر نرسد فردايي...؟

اما هميشه بهانه اي براي دل تنگي هست...

محمد...محمد...محمد...

سلام دوست گلم وبلاگ نو مبارك عزيزم چند وقت است كه در اين

جا آمدي خبر نكردي من آدرس سابق را دارم خوب من آدرس نو لينك كنم و چي متن زيباي نوشتي موفق باشي باز هم ميام

سلام دوست خوبم..اميدوارم خوب باشي...طرحي نو از دلتنگي هايم کشيدم...به ديدنم بيا..بيا تا برايت بگويم "دارم مي رم يه سفر کوچولو و ازتون خداحافظي کردم..البته بلاگم تعطيل نشده هااااا..جريان داره بيا حتما.."شاد باشي...به خالق گلهاي سرخ مي سپارمت*

فرسود پاي خود را چشمم به راه دور

تا حرف من پذيرد آخر كه : زندگي

رنگ خيال بر رخ تصوير خواب بود.

***

دل را به رنج هجر سپردم، ولي چه سود،

پايان شام شكوه ام

صبح عتاب بود.

***

چشمم نخورد آب از اين عمر پر شكست:

اين خانه را تمامي روي آب بود.

***

پايم خليده خار بيابان.

جز با گلوي خشك نكوبيده ام به راه.

ليكن كسي، ز راه مددكاري،

دستم اگر گرفت، فريب سراب بود.

***

خوب زمانه رنگ دوامي به خود نديد:

كندي نهفته داشت شب رنج من به دل،

اما به كار روز نشاطم شتاب بود.

***

آبادي ام ملول شد از صحبت زوال.

بانگ سرور در دلم افسرد، كز نخست

تصوير جغد زيب تن اين خراب بود.

سلام...بام تبريك ميگم به طبع شعر برادرتون.. بسيار عالي بود ....ممنون از اين كه خبرم كردين! لذت بردم ! و بسيار متاثر كننده...كاش همه يادما در همه ي شرايط به فكر هم باشند تا هيچ دلي غمگين و هيچ ذهني افسرده نباشد....موفق باشي دوست خوبم
بر آبهاي ساحل شط سايه هاي نخل
مي لرزد از نسيم هوسباز نيمه شب
آواي گنگ همهمه قورباغه ها
پيچيده در سكوت پر از راز نيمه شب
در جذبه اي كه حاصل زيبايي شب است
روياي دور دست تو نزديك مي شود
بوي تو موج مي زند آنجا بروي آب
چشم تو مي درخشد و تاريك مي شود
بيچاره دل كه با همه اميد و اشتياق
بشكست و شد به دست تو زندان عشق من
در شط خويش رفتي و رفتي از اين ديار
اي شاخه شكسته ز طوفان عشق من

افتاد مست عشق در آغوش نور ماه
شب با هزار چشم درخشان و پر زخون
سر مي كشد به بستر عشاق بي گناه
نيزار خفته خامش و يك مرغ ناشناس
هر دم ز عمق تيره آن ضجه مي كشد
مهتاب مي دود كه ببيند در اين ميان
مرغك ميان پنجه وحشت چه مي كشد

دوست من زيبا بود..وتلخ...

آپم...ومنتظر مقدمت

 <      1   2   3