سلام.وبلاگ جديدت خيلي قشنگه مباركت باشه.از اين به بعد هميشه اي جا مي نويسي؟
مدامم مست ميدارد نسيم جعد گيسويتپس از چندين شکيبايي شبي يا رب توان ديدنسواد لوح بينش را عزيز از بهر آن دارمتو گر خواهي که جاويدان جهان يک سر بياراييو گر رسم فنا خواهي که از عالم براندازيمن و باد صبا مسکين دو سرگردان بيحاصلزهي همت که حافظ راست از دنيي و از عقبي
خرابم ميکند هر دم فريب چشم جادويتکه شمع ديده افروزيم در محراب ابرويتکه جان را نسخهاي باشد ز لوح خال هندويتصبا را گو که بردارد زماني برقع از رويتبرافشان تا فروريزد هزاران جان ز هر مويتمن از افسون چشمت مست و او از بوي گيسويتنيايد هيچ در چشمش بجز خاک سر کويت