دل من زوزه ي بادُ زودتر از شما شنيده
سوختن قاصدكا رو رو گلاي سربي ديده
فصل باروني شيشه مونده و چترشو بسته
تك تك دلخوشيا شو پشت ديوارا شكسته
بي كفن پرنده ها رو تا لب دريا رسونده
با مداد مشكي غم رقص امواجو پوشونده
با سكوتش گريه كرده تا غريبه ها نبينن
تا نفهمن چه گلايي دارن از باغچه مي چينن
دست پاييز از درختا حرمت بهارو چيده
دل من چهره ي صبحُ تو حجاب غنچه ديده
از ستاره ها چي مونده باغ قاباي شكسته
ديده زندگي ميون ابر تيره پيله بسته
طعم تلخ اشك نور رو توي تاريكي چشيده
نقشي كه شما نديدين روي باورش كشيده
***
زندگي خيلي سياهه مثه شب ديده نمي شه؟
اين همه مداد رنگي واسه رسم تيره گي شه؟
كي مي گه شباي تيره قاتل دنياي رنگه
به خدا آويز مهتاب گردن شبا قشنگه
با همين تناي خسته با همين دلاي رنجور
تور عاشقي يه گنجه واسه صيد ماهي نور